من سنگر ندارم سنگر من وسط میدان مین است

پدر من جنگید/پدر من دشمنش را میدید/پدر من تنها نبود/ پدر من سنگر داشت/پدر من اسلحه داشت/ پدر من فشنگ داشت/ پدر من تنها نبود/فرمانده پدر هم تنها نبود/پدر من روی مین نرفت/پدرم زیر رگبار مسلسل دشمن جان داد/پدرم جلوی دشمن سر خم نکرد/پدرم جمل وصفین ونهروان را تجربه نکرد/اودررکاب حسین(ع) جنگید/اوشتر سرخ موی را ندیده بود/اوقران سر نیزه ها را ندید/ازپدرم فقط پلاکی برایم اوردند/نمیدانم انرا کجا پیدا کرده بودند/کنار سنگر کنار خاکریز وسط هور و نیزارکجا کجا کجا نمیدانم نمیدانم نمیدانم/ فقط میدانم گلوله وسط سینه اش را بوسیده بود/صدایش در گوشم طنین انداخت:سنگر سنگر را رها مکن.در سنگر بمان. سنگر را رها مکن .در سنگر بمان..... 

اخه پدر.مگر من سنگر دارم که رهایش نکنم؟من سنگر ندارم سنگر من وسط میدان مین است.کاش بر می خاستی ومیدیدی که اینجا وانجا را مین کاشته اند. پدر چه کنم من بدون سنگر؟من سنگر ندارم سنگر من وسط میدان مین است.برخیز وببین دشمن چقدر جلو امده .چه میگویم دشمنان امروز دوستان دیروزند که نقاب برداشته اند ودر خانه مان هم مین کاشته اند  در وسط مسجد قرارگاه وسط محراب مسجد محله مان!! پدر هر طرف که پا میگذارم مین است وای که این مین چه سلاح کثیفی است. نه انرا میبینم نه انرا حس میکنم ...وقتی در اوج سرخوشی قدم میزنم صدای انفجار را هم نمیشنوم....میمیرم وبعد صدای انفجار .... عجب صلاح کثیفی است مین....صدای مرگ را هم دریغ میکند عجب صلاح کثیفی است مین.... 

پدر فرمانده من تنهاست/فرمانده تو تنها نبود/صدایش را نمیشنوم/وسط غبار این کارزار نابرابر/پدر فرمانده من هم مثل علی استخوان در گلویش دارد/پدر من پلاک هم ندارم /پدر تو دریک جبهه جنگیدی اما من دارم با زر و زور تزویر میجنگم .جمل صفین نهروان/قاسطین مارقین ناکثین/پدر من حتی ازقاعدین هم زخم زبان می خورم/زخمی کاری تر ازشمشیر ناکثین/پدر من وسط این میدان پر مین چه کنم؟پدر من تنهایم فرمانده هم تنهاست. من در این غبار فتنه ها هرروز تاریخ راپیش چشمانم ورق میزنم ودوباره طلحه را میبینم زبیر را ابو موسی اشعری رامعاویه را عایشه را عمر عاص را......... 

خوش به حالت پدر تو سنگر داشتی من سنگر ندارم سنگر من وسط میدان مین است.