جنگ شمشیر های چوبی با بمب اتمی!!

1-خوشبختانه رسانه ملی پس مدتها از خواب زمستانی اش بیدار شد .وبا برنامه راز که این شبها ازشبکه چهارم روی آنتن رفته نشان داد که دنبال کارهای جدیدی است. البته این برنامه به همان اندازه آغازش امیدوارکننده است سرنوشتش نگران کننده.فرجامی که بارها وبارها نصیب ازاین قبیل برنامه های روشنگر شده.سرنوشتی که گریبانگیر برنامه دیروز امروز فردا شد. وآنرا به کمک اعمال فشارهای داخلی وخارجی اینگونه بی اثر ساخته است.اما انسان به امید زنده است والبته تجربه نشان داده که این برنامه هرگز آن جایگاه همیشگی نود را در بین مدیران رسانه ملی نخواهد گرفت برنامه ای که میتواند تمام جدول پخش برنامه ها را بر هم بریزد وتاپاسی از شب با رایزنی های فردوسی پور تاساعت سه ونیم بامداد به صحبتهای مردی بپردازد که همه چیزش را از این مردم داردو محقانه دنبال حقوق معوقه ای است که برایش کاری نکرده .آخرهشتصد برای یکسال میلیون هم شد پول؟انتظار این را از مدیران سیما داشتن هم انتظار بیجایی است هم غیر قابل اجرا!! 

2-چیزی از ایام نیمه شعبان نگذشته است.ومن هرچه در این مدت با خودم کلنجار رفتم وحافظه ام را مرور کرده ام اثری نیافتم که در خور مقام آن حضرت باشد.چه فیلم چه موسیقی وچه تاتر اما تا دلتان بخواهد بروشور و بنر و....چاپ شده که هیچ بار فرهنگی نداشته است البته نه اینکه این اقلام راباید محدود کرد بلکه تاثیر یک فیلم ویا حتی یک قطعه موسیقی بسیار میتواند بیشترباشد. 

سوالی که باید ازوزیران فرهنگ این سی سال پرسید البته به غیر از بها الله مهاجرانی!! 

یااز مدیران سی ساله صدا وسیما که شما برای فرهنگ انتظار که نقشه راه آینده این ملت است چه کرده اید؟.آقای ضرغامی ازبس ترانه( توهمون حس غریبی که همیشه با منی) راپخش کرده اید خسته شده ایم. 

آیااین همه تولید سریال با موضوعات تکراری وسطح پایین کافی نیست؟   

۳-اما آنچه هر شب در برنامه راز مطرح میشود این است که هالییود با تمام آتش توپخانه مارا بمباران تبلیغاتی وفرهنگی میکند وما با این بودجه اندک میخواهیم جلوی ناتوی فرهنگیش بایک جوخه آنهم با شمشیرهای چوبی قد علم کنیم.راستی تا کی می خواهیم به خودمان دروغ بگوییم با این سینمای ورشکسته ی تاخرخره فرو رفته در لجن وفساد با این کارگردانانان تشنه هوس با این تهیه کنندگان پول پرست وابسته به مراکز قدرت با کدامیک میخواهیم همین جوخه را هم جمع کنیم وخاکریز بزنیم؟ 

۴-وقتی بالای پشت بام خانه مان میروم ودایره زنگی ها را می بینم که به هر طرفی سر چرخانده اند پشتم می لرزد وقتی همسایه مان را میبینم که ظهر میرود مسجد وجلسه قرآن وبعدش میاید پای سریال های فارسی۱ میخواهم دادبزنم اما نمی توانم.وقتی میخواهم مستندی درراستای انقلاب بسازم همان ارگانی که ماهیت اش را ازهمین انقلاب میگیرد وجلویش سنگ میاندازد ودست رد به سینه ام میزند و ازهمان ارگان یک اپوزوسیون نظام پول بیت المال را میگیرد وفیلم سیاهش را میسازد ومیبرد در جشنواره های خارجی وجایزه هم میگیرد دردم می آید.                             چرا استکبار برای ما فیلم اخر الزمانی نسازد وشیطان پرستی به خورد بچه هامان ندهند؟ 

چون ما با چندتا شمشیر چوبی رفتیم به جنگ بمب اتمی!! تازه اگر زیر پایمان مین نگذاشته باشند!!

خنده دارنیست؟